جهت ورود به شبکه های اجتماعی شیپورچی لینک های مقابل را کلیک کنید

آخرین ماموریت موفق SpaceX و حیرت جهان

آخرین ماموریت موفق SpaceX و حیرت جهان اینکه شرکت SpaceX توانسته در طول سال 2022 این تعداد ماموریت موفق داشته باشد و تاکنون 3000 ماهواره را در مدار زمین قرار دهد، قسمتِ تعجب آور ماجرا نیست؛ بلکه قسمت حیرت آورِ ماجرا این میزان «تفویض امور» در سیستم مدیریت ایلان ماسک است. از دیروز که مطلبی درباره ایلان ماسک و مدودف (روسیه) نوشتم تا به امروز شمارش کردم ماسک بیش از 70 مورد توئیت داشته است. یعنی طرف رسما از نظر ذهنی اینقدر آزاد است که نشسته پای توئیت بازی و (همزمان با مدیریت توئیتر) بسیار دشوار/مستبعد است که او بتواند به کار دیگری هم برسد؛ در چنین شرایطی، همزمان تسلا دارد با آن کیفیت کار می کند (و فروش دائم دارد)، و شرکت اسپیس اکس نیز دارد شصتمین ماموریت را (آنهم روز 29 دسامبر! یعنی مشابه آخر اسفندماه) انجام می دهد. واقعا حیرت آور است که ایلان ماسک چه تعداد نیروی متخصص و مدیر قابل اعتماد را توانسته در این چند سال پیدا کند؟ چه جور تیمی ساخته که کارهایی در این حد تخصصی را تفویض کرده و حالا خودش نشسته مشغول به توئیت بازی شده است؟ ماجرا بیش از آنکه به فناوری مرتبط باشد، به نحوه مدیریت منابع انسانی باز می گردد. ماجرا بیش از آنکه به هوشِ فردی ایلان ماسک مرتبط باشد، به ساختار و شبکه ی افرادِ باهوشی که استخدام کرده، مرتبط است. با یکی از همکاران ژاپنی صحبت می کردم. می گفت برای ما ژاپنیها ساختار «مدیریت هلدینگ» کاملا مفهومی آشناست. ما در ژاپن سالهاست که هلدینگهای Multi-core را داشته ایم و برای مثال، به هولدینگ سومی تومو (Sumitomo) اشاره می کرد. می گفت گروه سومی تومو در ژاپن سالهاست که بانکداری می کند، تولید صنایع فولاد دارد، تولیدات مواد شیمیایی دارد، صنعت چوب و کاغذ دارد، صنایع شیشه دارد و… با این وجود برای ما این نحوه از مدیریت در مجموعه های ایلان ماسک محل تعجب است. در هلدینگ ژاپنی راس هرم، واحد است ولی عرصه های مختلفی از تولید، هدایت می شود. با این وجود، این میزان از استقلال امور در دیسیپلین های مختلف کاری ماسک حیرت آور است. اساسا ما در مدیریت ژاپنی به جزییات بها می دهیم و لذا این برایمان سوال است که چطور یک مجموعه مدیریتی می تواند همزمان در عرصه هوا-فضا 3000 ماهواره در مدار زمین قرار دهد، 100هزار خودروی برقی تسلا تولید کند و همزمان راسِ هرمِ مدیریت درگیر ماجرای مدیریتِ توئیتر شده باشد؟! ایلان ماسک رسما تمام مرزها و تعاریف کلاسیک در مدیریت و نوآوری رو جابجا کرده است. اشتباهِ راهبردی در  این بحث این است که بر نبوغ فردی ایلان ماسک متمرکز شویم بلکه مساله اصلی این است که متوجه باشیم که منابع انسانیِ کیفی و تحصیلکرده/باتجربه در دنیای امروز به قدری در دسترس است که بخش خصوصی می تواند تا به این حد از تعالی دست اندازی کند. نکته آخر در این بحث، جایگاه دولت است. برای اینکه ساختار دولتی بپذیرد که بخش خصوصی به چنین سطحی از رشد برسد، نیاز به افق فکری گسترده و درک روشنی از کارآفرینی و خلاقیت است. در یک نگاه امنیتی (مشابه نگاه روسها)، فردی که هم در آسمان/فضا جایگاه دارد هم در جاده ها خودروی لوکس فروخته و هم بر صفحه موبایلهای مردم جایگاه مهمی دارد (توئیتر)، این فرد می تواند خطرناکترین موجود برای امنیت ملی باشد. اما وقتی که نگاه دولتی به این مساله صرفا از منظر امنیتی نمی پردازد، اجازه ی چنین رشدی را می دهد. به قلم?️محمدرضا اسلامی