حلقههای فولادین مسئولیت: آیین سوگند مهندسین کانادا فاجعهای اول در یک روز تابستانی در سال ۱۹۰۷ رخ داد. کارگری نزدیک به صد متر بالای رودخانهی «سینت لارنس»، در حال پرچ زدن روی بخش جنوبی «پل کبک» بود که متوجه شد پرچی را حدود یک ساعت پیش زده، نصف شده بود. صدایی که سرکارگر را صدا میکرد، آواز گوشخراش پیچش فولاد به صدا درآمد. طُرّههای عظیم زیرپایشان به رودخانه فرو ریخت؛ با چنان نیرویی که ده کیلومتر آنطرفتر در شهر کبک، مردم فکر میکردند زلزلهای رخ داده است. از ۸۶ کارگری که روز ۲۹ آگوست ۱۹۰۷ روی پل کار میکردند، تنها یازده نفر باقی ماندند. برخی از زیر فولاد تابیده له شدهبودند، برخی در اثر سقوط، و برخی تا پیش از رسیدن به قایقهای نجات، غرق. دو سال طول کشید تا آور را از رودخانه پاک کنند.فاجعهی دوم: ریزش دهانهی میانی پل کبک در سال ۱۹۱۶. تئودور کوپر،مهندس عمران آمریکایی، به دلیل اشتباهات مهلک در محاسبات و طراحی پل به عنوان مقصر اصلی این حادثه شناخته شد. فاجعهای دوم روز یازده سپتامبر ۱۹۱۶ رخ داد. دولت کانادا که در اثر سهلانگاری کارفرمای پیشین و ریزش پل، مدیریت و اجرای پل را به دست گرفته بود، پل را با بازوهای کنسولی سنگینتر بازطراحی کرد. اما هنگام بلند کردن، دهنهی میانی سقوط کرد و جان ۱۳ نفر را نیز با خودش برد. پس از این، پل کبک به زیارتگاه مهندسانی تبدیل شد تا قدرت تخریبی خطاها و سهلانگاریهای انسانی باشد. تاریخچهی آیین «ماموریت» در سال ۱۹۲۲ برمیگردد، زمانی که هفت نفر از روسای پیشین «سازمان مهندسی کانادا» به همراه مشاور مهندس دیگر، در جلسهای برای بحث درباره رهبر کلی و یک کار مهندسین، برگزار میشوند.پرفسور هالتین یکی از این هفت نفر بود. در این جلسه ایدههای سوگندنامهای اخلاقی را میکند. شرکتفروشان از رودیارد کیپلینگ بخواهند سوگندنامه را بنویسد. پروفسور هالتین. از طرح مُبدعین سوگند خوردن مهندسان. این آیین به مانند سوگندنامههای بقراط تنظیم شده است: آگاه کردن تازهمهندس از حرفه و اهمیت اجتماعی آن. این آیین به هیچ دانشگاه یا سازمانی وابسته نبوده، و سازمانی خاص خود را دارد. در پایان این مراسم به تازهمهندسان «انگشتر فولادین» میشود تا نقش حرفهای، اخلاقی و اجتماعی آنها را یاد بگیرند. انگشتر روی انگشت کوچک قرار میگیرد. طرح بسیار سادهای دارد، چراکه نقش زینتی ندارد. در بیرون چند ضلعی است و کاملاً گرد نیست، زیرا هنگام کار روی کاغذ کشیده می شود و وظیفه مهندس باشد.لئونارد شارا، سرپرست ارشد «هفت سرپرست» -سازمانی که مسئول برگزاری مراسم مأموریت است- درباره مراسم و انگشتر میگوید: «… مطمئناً ادامه خواهند داشت. [لحظهی اعطای انگشتر] لحظهای بسیار مهم است، لحظهای که تا ابد فراموش نمیشود. بسیاری از مهندسان مسئول درباره اینکه این مراسم چقدر برایشان مهم است، بسیار گفته اند.» ران گلکی، یکی از سرپرستان پیشین سازمان نیز در ادامه میگوید: «[تاثیر انشگتر، سوگند، و مراسم] تا حدی زیادی به فرد و تأثیری که مراسم بر او دارد، برمیگرداند. من فقط میتوانم برخی از مهندسان را منتقل کنند که گفتهاند در مورد مسائلی که در زندگی حرفهای خود هستند، زمانی که با مسائلی از سختی برخورد کردهاند، انگشتر را به مشت گرفتهاند، فکر میکنند. خود من نیز بار این کار را کرده ام. بیشتر و شاید همهی مهندسان کانادا این انگشتر را میپوشند.» انگشتر فولادین. بیرون این انگشت کاملا صاف نیست تا مهندس هنگام کار حضور آن را حس کند. به دنبال موفقیت این مراسم و انگشتر نمادین آن، در سال ۱۹۷۰ در آمریکا نیز برنامههای مشابهی راهاندازی شد. با استفاده از انگشتر این مراسم، نمونه هایی از کانادایی، کاملا گرد و صیقلی است. انگشتر فولادین. نشانی از سوگند مهندسان کانادایی
حلقهی فولادین مسئولیت: آیین سوگند مهندسین کانادا